شهر شوش با وسعتی حدود 1800 هکتار جمعیتی بیش از دویست هزار نفر دارد که حدود 115 هزار نفر ساکن روستا و در حدود 85 هزارنفر شهرنشین می باشد. انواع زبان های لری، عربی، فارسی و دزفولی در شهر شوش صحبت می شود. 110 کیلومتر به سمت شمال غربی اهواز طی می کنیم تا به زیارت حضرت دانیال نبی(ع) در شهر شوش نائل شویم. در شهر شوش چهار پیامبر بنا به روایات شیعی زمان ظهور در رکاب حضرت ولی عصر(عج)، پرچمدار آن حضرت می باشند.
شهر شوش از جنوب با اهواز، از شمال با اندیمشک، از شرق با دزفول و از غرب با دشت عباس همسایه می باشد، با مردمانی مهربان و خون گرم که حق همسایگی را ادا می کنند. در منطقه شوش، سه رودخانه دز، کرخه و شاپور جریان دارد که رودخانه شاپور با گذر از میان شهر صحنه های بدیعی از زیبایی و چشم نوازی رقم می زند. شوش را کهن ترین شهر جهان می دانند که 6 هزار سال پیش بنا شد و به یکی از مراکز عمده تجارت شرق و غرب تبدیل گشت.
همین امر بازرگانان را برای ثبت و ضبط اموال خود به ابداع خط واداشت که سرآغاز انقلاب بزرگ در تاریخ بشریت شد. مجموعه میراث فرهنگی در شوش مجموعه ویژه ای است که از فراز قلعه شوش بهتر می توان عظمت این میراث را مشاهده کرد. بنای این قلعه در سال 1897 به دستور دمرگان سرپرست هیئت باستان شناسی فرانسوی با طرحی شبیه زندان باستیل آغاز شد. این قلعه تحت نظارت پیر معمار منطقه حاج مصطفی دزفولی ساخته شد و تمام مصالح آن از همین جا تامین گردید.
آجرهایی که از حفاری های شوش و چغازنبیل و هفت تپه به دست آمده بود در این قلعه به کار رفت بطوریکه قلعه شوش خود موزه ای زیبا از آجرهای کهن است. از قلعه شوش به سمت کاخ آپادانا می رویم که 5 قرن قبل از میلاد به دستور داریوش بر روی آثار و بقایای ایلامی بنا گذاشته شد. مصالح این کاخ از کشورهای سیطره ایران که درتاریخ بیش از 20 سرزمین را تشکیل می داد به اینجا آورده شد.
سری به موزه شهر شوش می زنیم با اینکه غارتگران فرانسوی از دوران قاجار تا سال 1357 هزاران مکشوفه را از این منطقه با خود بردند تا موزه لوور را زینت بخشند باز هم شوش آنقدر غنی است که موزه شهر را دیدنی کند.
اینجا منطقه حفاظت شده کرخه زیستگاه گوزن ایرانی است که گونه ای نادر در جهان است.
به زیارتگاه و آرامگاه دعبل خزاعی شاعر بلند آوازه شیعی می رویم و بعد از بازدید از این مکان زیبا پانزده کیلومتر به سمت جنوب شرق این شهر برویم و از هفت تپه کهن و قدیمی دیدن نماییم.
تمدن هفت تپه به هزاران سال قبل از میلاد بر می گردد، هرچند آثاری که در موزه این شهر نگهداری می شود تا دوران ایلامیان در بر می گیرد. هفت تپه اکنون به نیشکرش مشهور است، هم کارخانه عظیم آن و هم مزارع گسترده زیبایش، بعد از هفت تپه به دیدن چغازنبیل می رویم. این بنای باشکوه معبد ایلامیان است که به دستور اونتاش پادشاه این قوم 3250 سال پیش ساخته شد. در چغازنبیل محل برگزاری مراسم آیینی ایلامیان انجام می شد که نوعی رصدخانه با ساعت خورشیدی و نیز تالار موسیقی در آن قرار دارد.
به شوش بر می گردیم. شهر شوش زیبا و سرافراز بعد از جنگ تحمیلی رونق گرفت. شهری که قبل از انقلاب اسلامی تا مرز فراموشی رفته بود، در دوران دفاع مقدس بلند آوازه شد و دوباره جان گرفت و ایستاد، در تجارت و کشاورزی رونق یافت
منبع : نشاط آوران
کاخ گلستان تهران در باغی مملوء از درختان سرسبز و آبنمایی زیبا واقع شده است. این مجموعه در دوره صفویان ساخته و در زمان سلسله قاجار بازسازی شده است. خانواده سلطنتی قاجار در این کاخ زندگی می کردند. عمارات بادگیر یکی از برجسته ترین ساختمان های مجموعه گلستان است.
روی گنبد طلایی رنگ این مجموعه برج بادگیری با حاشیه های سبز، زرد و آبی وجود دارد. بادگیرها برای هدایت باد خنک به داخل ساختمان طراحی و ساخته شده اند. در زمان حکومت قاجاریه کاخ گلستان ، مرکز هنر و معماری ایرانی به حساب می آمد. این مجموعه شامل قسمت های گوناگونی از جمله کاخ ها، موزه های کاخ گلستان و تالارهای مختلف می باشد و حالا این کاخ یک جاذبه گردشگری برای علاقه مندان به هنر و تاریخ ایران است.
کاخ گلستان با در اختیار داشتن نقاشی، آینه کاری، کاشی کاری و گچ بری، منبت کاری و پنجره های مشبک مظهر زیباترین هنرهای ایرانی است.
یکی دیگر از تالارهای کاخ گلستان تهران، تالار سلام یا تالار استقبال نام دارد. جایی که پادشاهان در آن جا به ا�
در شمال غرب استان کرمان و در فاصله 37 کیلومتری شهرستان بابک، روستای میمند واقع شده است.
کیچه راهرویی است که برای دسترسی جهت حفر اتاق ها در اطراف ایجاد شده است. تاج محمد مسیحا پس از بازگشت از خانه خدا این مسجد را دست رنگ کرده و وقف نمود.
ساخت مسجد به سال 1240 هجری قمری تخمین زده می شود. با تحقیقات انجام شده در خصوص سنگ نگاره های موجود در جوار میمند قدمت این روستا در حدود 12 هزار سال پیش تخمین زده می شود. وجود 400 واحد مسکونی با بیش از 2500 اتاق دست کند در دل کوه نشان از اقتدار و صلابت مردمان این دیار است.
جنس بستر روستا، رسوب سیلیسی است و آهک و در بالاترین ارتفاعات لایه ای از سنگ های آذرین است. این فضا ابتدا 3 کیچه مسکونی مجزا از هم بوده که حدود 300 سال پیش توسط محمد ملا علی محمد از مالکان خریداری شده و با برداشتن دیوار بین اتاق ها، این حسینیه با نام حسین بن علی(ع) وقف گردیده است.
به گمان برخی از کارشناسان به خاطر وجود دو آتشدان بزرگ و هم چنین پیشینه زردتشتیان در این روستا این مکان آتشکده بوده است. در حال حاضر پس از مرمت از این مکان به عنوان مرکز اسناد و موزه مردم شناسی استفاده می شود.
حمام، کنار رودخانه احداث شده تا آب مورد نیاز به راحتی تامین شود. فضای اصلی حمام شامل ورودی، رختکن و حوض، گرمخانه و خزینه می باشد. از این حمام تا سال 1350 هجری شمسی استفاده می شده است.
روستای میمند ، سه گونه اقامتی آغل ها، آبادی ها، دستکند را شامل می شود که شیوه معماری هرکدام متفاوت می باشد که مردم روستای میمند برای استفاده از مراتع سرسبز اطراف روستا در چهار ماه اول سال که هوا مساعد است به اقامتگاه آغل ها ، برای استفاده از محصولات مزارع و باغات در چهار ماه دوم سال به اقامتگاه آبادی ها و مزارع و درنهایت در چهار ماه آخر سال برای استفاده از بستر طبیعی کنده شده در دل کوه به جهت پناه بردن از سرمای زمستان کوچ می کنند.
از جاذبه های میمند میتوان به پوشش گیاهی بکر و دست نخورده و وجود تنوع گیاهان، درختچه ها و درخت ها، پوشش جانوری متنوع، دره های سبز و مناظر بدیع گدازه های آتشفشانی اشاره نمود. پوشش گیاهی روستای میمند از نوع استپ کوهپایه ای است که مهم ترین گیاهان منطقه می توان به بنه، بادام کوهی،زارچ و گیاهان دارویی آلاله، آویشن، بابونه، پونه، کلپوره و محصولات کشاورزی گردو، بادام ،انگور و گلابی اشاره کرد.
منبع : نشاط آوران
جنوب شرق ایران که امروزه استان های کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان را در بر می گیرد منطقه ای هست که به خاطر موقعیت جغرافیایی ویژه اش جمعیت کمی دارد، این منطقه شهر سوخته نام دارد. پیش از این تصور می شد که در دوران کهن هم اوضاع به همین ترتیب بوده است. در حدود چهاردهه پیش باستان شناسان پی بردند که شهر سوخته نه تنها مسیر ارتباطی بین تمدن های شرق و غرب بوده بلکه حلقه اتصال و مکمل تمدن های ماوراءالنهر در شمال، سند در شرق و بین النهرین در غرب هم محسوب می شده است.
پروفسور توزی، باستان شناس معروف ایتالیایی و کاشف شهر سوخته حتی وجود حیات و تمدن شهر سوخته را به هزاره هشتم پیش از میلاد نسبت داده است.
اهمیت شهر سوخته زاهدان از دو جنبه است: اول اینکه در حدود سال های 2200 تا 3200 پیش از میلاد مهم ترین مرکز استقرار در سیستان بوده و مهم تر اینکه با 151 هکتار وسعت در دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد، بزرگترین شهر و مرکز تمدن در دنیای شرق فارس بوده است. عده ای معتقدند شهر سوخته، شهر معروف رستم بوده که بهرام با مالیدن نفت به چهار گوشه، آن را به آتش کشیده و در روایت دیگر شهر سوخته را شهر سوته به معنای شهر بزرگ نامیدند. آثار موجود در این شهر به دو دلیل در طول هزاران سال به همین صورت دست نخورده و سالم باقیمانده است. اول: انحراف رود هیرمند از مسیر و بستر خودش هنگام طغیان و دیگری بالا آمدن مداوم نمک به قشر سطحی زمین. نمک لایه خشک و سیمانی، سطح زمین ایجاد کرده است. این قشر ساروجی از تخریب آثار و اشیا جلوگیری کرده و مهم تر اینکه باعث فقط بیولوژیک خاک شده است. به همین خاطر باقی مانده موی سر، چوب، پارچه، طناب و حتی بذر و دانه انواع گیاهان به همان حالت اولیه هنوز به چشم می خورد.
پروفسور توزی درباره شهر می گوید: برای تعیین موقعیت شهر حفاری های عمقی و سطحی در نقاط مختلف انجام شد. شکل قدیمی شهر و ساختمان های شهری پدیدار گشت و معلوم شد شهر سوخته در 3200 قبل از میلاد ساخته شده و در 2200 قبل از میلاد ناگهان از بین رفته است. عمر این تمدن 900 سال می باشد. اما سوالی که پیش می آید این است که چطور می شود دو تمدن یکی در کویر و دیگری در منطقه آباد و آماده مثل دشت حاصل خیز فارس همزمان وجود داشته و سوال دیگر اینکه چطور می شود که این تمدن 900 ساله به ناگاه محو و نابود شود.
برای پیدا کردن پاسخ این پرسش باید به هزاران سال پیش تر برگردیم. زمانی که هنوز قسمت اعظم کره زمین پوشانده از یخ بود، فلات ایران از دوره باران عبور می کرد. در این دوره تا دره های مرتفع هم زیر آب بودند. فلات مرکزی ایران که امروزه بیابان و نمکزار است در آن زمان دریاچه وسیعی را تشکیل می داد. پس از دوره باران، دوره خشک آغاز شد. کم شدن باران و کم شدن جریان رودها قطعه زمین هایی را تشکیل داد که سر از خاک بیرون آوردند و حد فاصل دشت ها و کوه ها بودند. دشت سیستان در مذهب رود هیرمند با بهره گیری از ذخایر رسوبی آبرفتی این رود بوجود آمد و گروه های انسانی را به سمت خودش کشید. جانوران از کوه ها به دشت ها آمدند. آدم ها که با شکار روزگار سپری می کردند در دشت ها ساکن شدند. انسان کوچ نشین یک جانشین شد و یک جانشینی ملزومات خودش را طلب می کرد. انسان ها به فکر ابداع ابزار جدید افتادند. ابزار و وسایل جدید با ترکیب عناصر موجود در طبیعت.
سر اورل اشتین جغرافی دان و کاوشگر بریتانیایی در دوران قاجار از روی همین نشانه ها، اطلاعات مفیدی را درباره شهر سوخته جمع آوری کرد اما پروفسور مارتیسو توزی سرپرست کاوشگران ایتالیایی از سال 1960 میلادی فعالیت های باستان شناسی را در این منطقه آغاز کرد. بعد از یک وقفه کوتاه در سال 1376 دکتر سید منصور سید سجادی از شاگردان دکتر توزی این فعالیت را از سرگرفت.
اشیایی که در شهر سوخته ایران جمع آوری شد شامل اشیاهای زینتی، مربوط به پیشه ها، مورد استفاده در زندگانی روزمره و مواد غذایی بود.
در شمال شرقی شهر سوخته تپه هایی پی در پی شامل بخش مرکزی، ناحیه صنعتی و بناهای یادمانی و گورستان واقع شده است. بخش مسکونی شهر سوخته، هشتاد هکتار بوده است. این منطقه که امروزه محیط زیستش به صورت کامل بیابانی است و فقط درختان گز مشاهده می شود در 5 هزار سال قبل از میلاد دارای پوشش گیاهی سرسبز و متنوع شامل درختان افرا، بید مجنون و سپیدار به وفور وجود داشته است. فعالیتهای صنعتی و هنری بسیار در این شهر صورت می گرفت. در کاوشهایی که به عمل آمد زیورآلات جالب و بدیع به دست آمد. در شهر سوخته کارگاه های صنعتی برای ساخت سفال و جواهرات بوده که سوخت حاصل برای انجام این کار را از قطع درختان منطقه به دست می آوردند.
در شهر سوخته ایران شگفتی هایی نظیر: نخستین یک چشم مصنوعی جهان، جراحی مغز، خط کش 5 هزار ساله، قدیمی ترین تخته نرد جهان، نخستین انیمیشن جهان و گورستان کشف و ضبط شده که همگان را به تعجب واداشته است.
منبع : نشاط آوران
برج گنبد قابوس یادگاری از سلسله آل زیار و قابوس بن وشمگیر و هم چنین یکی از بزرگترین بناهای اسلامی است. این برج در قرن چهارم هجری قمری به دستور قابوس بن وشمگیر و با هنرمندی معماران ایرانی بنا شده است. این بنا با گذشت بیش از 1000 سال و دیدن حوادث بسیار همچنان پابرجا و استوار مانده است. این امر بیانگر توانایی هنرمندان و معماران ایرانی است که با کمترین امکانات و بدون فناوری پیشرفته چنین بنایی را ساخته اند.
در معماری ایرانی به چنین بناهای عظیم و گنبدی میل می گویند. مردم گنبد کاووس که بخشی از آن ها ترکمن هستند نیز این بنا را به همین نام می شناسند. این میل ها برای تعیین مسیر کاروان ها احداث می شده است که در معماری ایرانی زیاد به چشم می خورند. اما شکوه و عظمت هیچ یک از آن ها به پای این برج یعنی برج گنبد قابوس نمی رسد. این برج همچنین راهنمای خوبی برای کاروان هایی بوده است که از نقاط دور به شهر جرجان، نزدیک گنبد کنونی می آمده اند.
مشخصات و ابعاد بخش های مختلف برج به این شرح است:
ارتفاع برج گنبد قابوس از سطح تپه خاکی: 55 متر ، ارتفاع مخروطی برج: 18 متر ، ارتفاع تپه خاکی زیر برج: 15 متر ، ارتفاع برج از سطح زمین: 70 متر ، محیط داخلی گنبد: حدود 30 متر ، محیط خارجی گنبد: حدود 60 متر
کتیبه ای به خط کوفی دیوار خارجی برج را آراسته است که مضمون آن چنین است:
به نام خداوند بخشاینده مهربان ، این قصر عالی متعلق به امیر شمس المعالی قابوس بن وشمگیر است که در زمان حیات خود در سال 397 هجری قمری مصادف با 997 میلادی امر به بنای آن نموده است.
به علت نبودن فن آوری پیشرفته در آن زمان و مرتفع بودن این بنا به نظر می رسد برای ساخت آن از تپه های خاک مارپیچ و پله ای که اطراف بنا را تا انتهای آن احاطه کرده بود بجای داربست استفاده کرده است. با این کار گویی گنبد کاووس بر روی تپه ای خاکی بنا شده است. در زمان تصرف نواحی شمالی ایران توسط دولت روس و بعد از تشکیل کمیسیون بین دو دولت برای حل مسائل مرزی ، گنبد قابوس جزء کمیسیون روس ها بوده است. در همین زمان دو خندق به طول های 270 و 1030 متر دور برج حفر کردند که خندق دوم گرداگرد خندق اول قرار گرفته بود. روس ها ستاد امور انتظامات و قراول خانه خود راروی تپه و پای گنبد کاووس بنا کرده بودند. در قطعه زمین بین دو خندق خانه بلند پایگان روس قرار داشته است. هم چنین فروشگاه هایی نزدیک این خانه ها وجود داشتند.
اطراف در ورودی، پایه های بنا و روزنه های بالای گنبد کاووس صدمات زیادی دیده بود به طوری که در بعضی از قسمت ها حفره های عمیقی ایجاد شده و بنا در حال فروریختن بود. براثر اصابت گلوله به شرق و غرب گنبد مخروطی، حدود 2تا3 متر از آن تخریب شده بود.
کاوشگران ابتدا کف های برج قابوسرا حفر نمودند ولی پس از این که از یافتن گنج مأیوس شدند به تصور اینکه گنج در گنبد مخروطی وجود دارد به آن تیراندازی کردند.
آنجا مکانی است که اگر در مرکز آن بایستید و چیزی بگویید پژواک صدایتان را به خوبی می شنوید. می گویند پیکر قابوس ابن وشمگیر در تابوتی بلورین جای داشته و از سقف برج گنبد قابوس آویخته بوده است و هر بامداد نور خورشید از روزنه برج برآن می تابیده است.
گویا در آغاز اسلام پیکر بزرگان را به سقف می آویخته اند تا مردم به آنها وداع کنند و پس از مدتی آنها را در آرامگاهشان دفن می کرده اند.
آندره گدار در این باره می گوید: در هیچ جای بنا پله ای نیست که به بالا راه داشته باشد و در جای دیگر به حفاری های روس ها در کف برج اشاره می کند و نتیجه می گیرد قابوس در زمین هم دفن نشده است.
بر طبق منابع تاریخی مقبره قابوس همین جاست. اما تاکنون آثاری از مقبره یافت نشده و حفاری های سال 1939 میلادی نیز چیزی را روشن نمی کند. برج قابوس، یادگار قابوس ابن وشمگیر تاکنون سه بار مرمت شده است:نخستین بار در سال 1931 میلادی، سپس در سال 1940 و سومین بار در سال 1962 میلادی.
توصیف این همه شکوه و زیبایی تقریبا غیرممکن است. خوب امیدواریم از این بنای شگفت انگیز در شهر تاریخی گنبد کاووس در استان گلستان بازدید نمایید.
منبع : نشاط آوران